پاییزم تمام شد دخترک مو طلایی فصلها سفرت بخیر اما عاشقاه هایم را با خودت مبر
بگذار همین ته مانده ی عشق سریز شده از قلبم به یادگار بماند خداا را چه دیدی شاید روزی نه چندان دور در حوالی خستگی هایم
دفتر خاطرات روزهای بارانی ام به دستت برسد و با سر انگشتانلرزانش روی بخار پنجره عکس قلبی برایم ترسیم
کند و من صد بار بمیرم از شوق
:: برچسبها:
دلنوشته فراق,
|